English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9041 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planned U با برنامه
casual [not planned] <adj.> U تصادفی
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies U اقتصاد سنجیده
planned economies U اقتصاد بانقشه
planned economies U اقتصاد برنامهای
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد سنجیده
planned economy U اقتصاد بانقشه
planned economy U اقتصاد برنامهای
casual [not planned] <adj.> U شانسی
casual [not planned] <adj.> U اتفاقی
planned target U هدف طرح ریزی شده
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
planned target U اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
planned chart U کروکی زمین
planned chart U نقشه کروکی
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
centrally planned economy U اقتصاد متمرکز
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
on demand U عندالمطالبه
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
to be in demand U طالب داشتن
demand U احتیاج
demand U نیاز
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
demand U خواستارشدن
demand U درخواست
demand U طلب
demand U نیاز احتیاج
demand U تقاضا کردن
demand U درخواست کردن
demand U خواست
demand U تقاضا
demand U مطالبه کردن
demand U نیاز
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U درخواست مطالبه
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U تقاضای خرید کالا
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U مطالبه
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
law of demand U قانون تقاضا
joint demand U تقاضای مشترک
market demand U تقاضای بازار
maximum demand U تقاضای بیشینه
maximum demand U پیک بار
maximum demand U بار پیک
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
elasticity of demand U کشش تقاضا
energy demand U مطالبه انرژی
excess demand U تقاضای بیش از حد
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U فزونی تقاضا
factor demand U تقاضای عوامل
final demand U تقاضای نهائی
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
inelastic demand U تقاضای بی کشش
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
maximum demand U بار حداکثر
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
total demand U تقاضای کل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
information on demand U اطلاعات با تقاضا
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
national demand U تقاضای ملی
offer and demand U عرضه و تقاضا
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
peak demand U حداکثر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
quantity of demand U مقدار تقاضا
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
demand accommodation U تعدیل درخواستها
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function U تابع تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand meter U تقاضاسنج
demand note U مطالبه نامه
demand note U سفته
demand note U چک تمسک
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand for payment U تقاضای پرداخت
money demand U تقاضا برای پول
demand for money U تقاضا برای پول
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit U سپرده دیداری
demand deposit U سپرده جاری
demand elasticity U کشش تقاضا
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand factor U ضریب تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand code U رمز درخواست
complementary demand U تقاضای مکمل
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand curve U منحنی تقاضا
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
composite demand U تقاضای مرکب
complementary demand U تقاضای تکمیلی
elastic demand U حساس
demand shift U انتقال تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
aggregate demand U تقاضای کل
derived demand U تقاضای مشتق شده
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
effective demand U تقاضای موثر
elastic demand U تقاضای با کشش
elastic demand U تقاضای کشش دار
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
change in demand U تغییر تقاضا
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
demand satisfaction U تحویل درخواستها
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
cross elasticity of demand U = Eab
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
arc elasticity of demand U /
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
cross elasticity of demand U *
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
arc elasticity of demand U *
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
pressure demand regulator U رگولاتورتنظیمفشار
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
maximum demand meter U تقاضاسنج
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand U کشش
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
maximum power demand U مصرف حداکثر
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1جملات کامل انگلیسی برای کلمه accomplish
0However, realizing global synergies is often less an opportunity than a competitive demand.
0who designed a distributed p۲p system able to break the logjam of bits waiting to transmit movies and TV on demand
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com